کنجکاوي!

ساخت وبلاگ
وقتي ارتباطم با واقعيت قطع ميشه يا مخدوش ميشه ، اسير توهم و آرزو ميشم. که کاش مثلا اينطوري بشه، توافق بشه، قيمتها کنترل و قابل تحمل بشه. اينکه مورد احترام قرار بگيرم. يادم ميره که واقعيت يک امر سياله، يک امر ثابت نيست. واقعيت در موقعيت هاي مختلف،‌ با پيش فرض‌هاي مختلف،؛ محدوده ش متفاوت ميشه. جلوه متفاوتي پيدا ميکنهالان فک ميکنم که هدفهام مخدوش يا بي اعتبار شده. مثل کسي شدم که سعي ميکرده به نيازهاي عالي هرم مزلو پاسخ بده، سقوط وحشتناکي کرده و درحال دست و پا زدن براي زنده مونده. چه بيولوژيکي چه زنده موندن عاطفيبراي همين فک ميکنم که فداکاري در حال حاضر براي من يه خود فريبيه، هدفي ندارم که بخاطر کسي ازش دست بکشم کنجکاوي!...
ما را در سایت کنجکاوي! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : konjkavia بازدید : 103 تاريخ : شنبه 29 مرداد 1401 ساعت: 19:50

يه جوري بي حس شدم، با وجوي که توافق سطح رفاه رو قدري بهبود مي بخشه، ديگه برام اهميني نداره،‌ گويا لج کردم و ول کردم.

پ ن: گويا کسي منتظر نظر من نشسته که توافق کنند يا نه؟

کنجکاوي!...
ما را در سایت کنجکاوي! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : konjkavia بازدید : 102 تاريخ : سه شنبه 25 مرداد 1401 ساعت: 13:43

مرز بين فداکاري و خود تخريبي و خود امحاکردن چيست؟ کنجکاوي!...
ما را در سایت کنجکاوي! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : konjkavia بازدید : 104 تاريخ : شنبه 22 مرداد 1401 ساعت: 15:13